انجمنی

ساخت وبلاگ
تازه دولت دوم اصلاحات مشغول به کار شده بود. بسیاری از نیروهای ارزشی و اصولگرا را که بر مبنای اصولشان اصلاح طلب بودند در دولت دوم اصلاحات کنار گذاشته شدند. کسانی که از روی دلسوزی آمده بودند تا بدور از حواشی و جنگ و جدل های سیاسی ملک خویش را ملکی اسلامی سازند و میدنه فاضله. کسانی چون دکتر مظفر که گرفتار سهم خواهی ها و فرصت طلب های عده ای قدرت شدند و از صدارت و وزارت کنار گذاشته شدند.

د رهمان ایام چین وارد رقابت شد. چین با جمعیتی بالغ بر یک میلیارد نفر. او چرخه اقتصادی خود را به جرکت درآورده بود و در حالی که دنیا مشغول سیاست بازی بود از همه سوراخ ها اجناس نامرغوب خود را وارد کشورهای دنیا کرد. او جنگ بزرگ اقتصادی را براه انداخته بودند. جنگی که کسی گمان نمی کرد دنیا را به سمت نابودی بکشاند.


 تازه دولت دوم اصلاحات مشغول به کار شده بود. بسیاری از نیروهای ارزشی و اصولگرا را که بر مبنای اصولشان اصلاح طلب بودند در دولت دوم اصلاحات کنار گذاشته شدند. کسانی که از روی دلسوزی آمده بودند تا بدور از حواشی و جنگ و جدل های سیاسی ملک خویش را ملکی اسلامی سازند و میدنه فاضله. کسانی چون دکتر مظفر که گرفتار سهم خواهی ها و فرصت طلب های عده ای قدرت شدند و از صدارت و وزارت کنار گذاشته شدند.

د رهمان ایام چین وارد رقابت شد. چین با جمعیتی بالغ بر یک میلیارد نفر. او چرخه اقتصادی خود را به جرکت درآورده بود و در حالی که دنیا مشغول سیاست بازی بود از همه سوراخ ها اجناس نامرغوب خود را وارد کشورهای دنیا کرد. او جنگ بزرگ اقتصادی را براه انداخته بودند. جنگی که کسی گمان نمی کرد دنیا را به سمت نابودی بکشاند.

این تهاجم بزرگ در ابتدا نادیده گرفته می شد ولی خیلی زود همه دنیا فهمیدند. اما در این مدت بسیار اندک چین توانسته بود بازارهای دنیا را در قبضه خود آورد. این جا بود که نظام های مختلف دنیا و سیاست بازان حرفه ای عکس العمل های متفاوتی نشان دادند.

اتحادیه اروپا و سپس ایالات متحده آمریکا که اقتصاد خود را در حال نابودی می دیدند واردات کالا را از چین ممنوع نمودند و اندکی بعد از سر ناچاری تنها به محدود کردن آن اکتفا نمودند.

در همان سال های آخر دولت اصلاحات ، سیاستمداران کلان کشور یادشان رفت و ندیدند که چه بلایی دارد بر سر مملکت می آید. هر روز شاهد بسته شدن کارخانه ای یا شرکتی بودیم. به خصوص کفش سازی ها و ... . یکی پس از دیگری ورشکسته می شدند. تلوزیون نیز با گزارش این وضع اما نه به صورت واقع که خطر را نشان بدهد ولی در همان سطح بسیار ساده نشان داد.

ورشکستگی روز به روز سرمایه گذاران داخلی باعث شد تا دیگر سرمایه گزاران سرمایه هاشان را بردارند و از کشور خارج شوند..

با آغاز دولت نهم و سپس دهم ، باز هم علی رغم انتظارات مردم که بایستی برای اقتصاد ممکلت چاره ای اندیشید، باز مملکت دچار سیاست بازی شد.

همزمان با آن کشورهای اروپایی و آمریکایی و کشورهای بلوک غرب و سرمایه داری روز به روز اقتصاددشان شکسته شد. کارخانه ها تعطیل و هزاران هزاران نفر که در این کارخانه ها و کارگاه ها کار می کردند در سرتاسر دنیا ولی به جز چین از کار بی کار شدند. اقتصاد چین اما روندی دیگر طی نمود.

بالاخره پس از ده سال از آغاز جنگ اقتصادی چین که مه دنیا را در برگرفته بود و کشور ما نیز از تبعات این حمله بی بهره نبود، و علی رغم آن چه رهبری امروز فاش گفت که در طول این سالیان بارها تذکراتی دادم و گفتم و گفتم ولی کسی گوشش بدهکار نبود، این بار رهبری به صورت علنی و واضح و بی پرده از دولت خواست تا از واردات غیرضرور به کشور جلوگیری کند. چند روز بعد نیز دولت این فرمان را اعلام نمود که واردات غیرضرور و آن چیزهایی که در داخل تولید می شود ممنوع است و برنامه های آن در زمان بسیاری کمی صادر خواهد شد.

این عمل هرچند بسیار دیر صورت گرفت ولی جای امیدواری دارد تا دولت با حمایت از سرمایه گزاران بتواند محیطی دارای امنیت شغلی و اقتصادی سالم را برای جذب سرمایه گزاران چه داخلی و چه خارجی فراهم نماید.

امید است اکنون که با راهنمایی های حکیمانه رهبر معظم انقلاب و اعلام امسال با عنوان سال جهاد اقتصادی و فرمان های رهبری بر این امر در سال جاری بتوانیم فرهنگ جهاد اقتصادی را همانا حمایت مردمی از تولیدات داخلی است و استفاده از تولیدات داخلی در این جهاد نیز پیروز گردیم.

لازمه جهاد اقتصادی شناخت دشمن، تسلیحات، و نوع تاکتیک هایی است که دشمن می تواند انجام دهد.     محمدمهدی اسدزاده

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 260 تاريخ : دوشنبه 18 مهر 1390 ساعت: 17:20

چندین ماه است که کشورهای اسلامی به یک بیداری رسیدهاند و علیه حاکمان سرسپردهشان  غرب، بپاخواستهاند.

حکومتهایی که همگی دارای چند ویژگی مشترک هستند. همگی با انقلابهای کودتایی یا کودتاهای انقلابی به حکومت رسیدهاند به جز بحرین و اردن. تونس، مصر، لیبی، سوریه، یمن و... اینک همه این کشورهای که روزگاری بپاخواستهاند که انقلابشان را چگونه از دست دادهاند. مثلاً در مصر انقلابی دینی و اسلامی به رهبری رهبران اخوان المسلمین و به خصوص شهید استاد حسن البنا و شهید استاد سید قطب بپاخواستند ولی در روزهای آخر منتهی به پیروزی انقلاب سرهنگ جمال عبدالناصر با یک کودتا وارد صحنه شد و در عرض مدت کوتاهی با از صحنه بیرون راندن نیروهای اسلامگرا خود اعلام جمهوری نمود. در بقیه کشورها نیز اوضاع به همین صورت بود. این انقلابها و جمهوریها در مدت کوتاهی به دیکتاتوری و استبداد منتهی گشت. ویژگی دیگر این انقلابها این بود که در روزهای بعد به صورت اقمار شوروی درآمدند.


  چندین ماه است که کشورهای اسلامی به یک بیداری رسیدهاند و علیه حاکمان سرسپردهشان  غرب، بپاخواستهاند.

حکومتهایی که همگی دارای چند ویژگی مشترک هستند. همگی با انقلابهای کودتایی یا کودتاهای انقلابی به حکومت رسیدهاند به جز بحرین و اردن. تونس، مصر، لیبی، سوریه، یمن و... اینک همه این کشورهای که روزگاری بپاخواستهاند که انقلابشان را چگونه از دست دادهاند. مثلاً در مصر انقلابی دینی و اسلامی به رهبری رهبران اخوان المسلمین و به خصوص شهید استاد حسن البنا و شهید استاد سید قطب بپاخواستند ولی در روزهای آخر منتهی به پیروزی انقلاب سرهنگ جمال عبدالناصر با یک کودتا وارد صحنه شد و در عرض مدت کوتاهی با از صحنه بیرون راندن نیروهای اسلامگرا خود اعلام جمهوری نمود. در بقیه کشورها نیز اوضاع به همین صورت بود. این انقلابها و جمهوریها در مدت کوتاهی به دیکتاتوری و استبداد منتهی گشت. ویژگی دیگر این انقلابها این بود که در روزهای بعد به صورت اقمار شوروی درآمدند.

پس از سقوط شوروی این کشورها عموماً به زیر سایه ایالات متحد و بولک غرب درآمدند و تنها دو کشور سوریه و لیبی در مقابل غرب مقاومت کردند. لیبی بسیاری از جاها واداد ولی سوریه در طول سالیان به بازی سیاسی با آنان پرداخت.

بحرین و اردن اما روایتی دیگر دارد. شاهانی را انگلیس بر آنان وارد کرد و از آن زمان میتوان گفت همچون کشورهایی مثل عربستان، کویت، قطر، عمان و .... جز اقمار انگلیس به شمار میآیند.

اما اکنون این انقلابها و قیامها در این کشورها بنا به موقعیتهای خود فرق دارد. اما پس از علامت تعجب و سردرگمی آمریکا و بلوک سرمایهداری در دوران اولیه حرکتها اینان به فکر افتادند و در راه تسخیر انقلابها از یکدیگر سبقت گرفتند. چاههای نفت لیبی و موقعیت هر کدام از این کشورها باعث شد تا این کشورها، به بازی سیاسی و گاه نظامی روی آورند.پس از سقوط مبارک وزیر امور خارجه ایالات متحده وارد مصر شد و با نوشتن قانون اساسی برای آنان و به معرض رای مردم قرار دادن آن، داشت این کشور را همچنان برای خود نگه میداشتند که ناگاه بار دیگر مردم مصر خشم انقلابی خویش را برآوردند و بیداری اسلامی را با تسخیر سفارت اسرائیل و حمله به سفارت آمریکا نشان دادند.

ایالات متحده و همپیمانانش در همه جا وارد صحنه شدند تا اوضاع را به نفع خود تمام کنند. اگر بتوانند آن حاکمان را نگه دارند و اگر نمیتوانند در سقوط آنان تعجیل کنند.

از آن جا که لیببی و سوریه خطرات بسیاری برای آنان داشت پس مردم را به درگیری نظامی ترغیب نموده و گروهکها و احزاب مخالف این کشورها را مسلح نمودند. فرانسه در لیبی روزانه چندین هواپیما تسلیحات و تجهیزات نظامی برای مردم بپاخواسته خالی میکند. در سوریه نیز اوضاع چنین است و این امری است که حتی خبرگزاریهای وابسته به آنان از پخش این صحنهها دریغ نمیورزند. و آن را افتخاری برای خود میدانند.

اما برای بسیاری از مردم ما این شبهه مطرح میشود و شده است که چرا جمهوری اسلامی در مقابل حرکت مردمی سوریه موضع سکوت را اتخاذ نموده، و در مقابل آن چیزی نمیگوید؟

این سئوال و شبهه دقیقاً از سوی ضدانقلاب و جنبش فتنه برآورده شده و هدف آن چیزی جز قهرمان وانمود کردن کشورهای غربی نیست.

جواب به این شبهه و سئوال بسیار ساده است و با کمی تفکر و تحقیق میتوان جواب را یافت.

از این جنبش قبلاً هم شعارهایی چون »لبنان، فلسطین چه فرقی داره با چین«در دوران فتنه و کشتار مردم مسلمان چین توسط آنان اتخاذ شد.

سوریه تنها کشوری است مستقل که پس سالیان هنوز موضع ضداستکباری خود در مقابل با اسراییل را حفظ کرده است.

در سوریه روزهای ابتدایی قیام، قیام مردمی بود ولی پس از چندی و با مسلح شدن گروهکهای طرفدار صهیونیزم که تاکید میکنم بارها و بارها بی بی سی و شبکههای رسانهای غربی به آن اذعان نمودند، حتی رهبران قیام را به سکوت یا برخورد با آن گروهها کشاند. و قیام دیگر عملاً به جنگ اسراییل و سوریه مبدل شده است.

چرا جمهوری اسلامی در قبال این جریانات سکوت اختیار کرده است؟

زیرا جمهوری اسلامی دارد صحنه را میبیند. در این میان نه تنها سیاست دولتمردان که مراجع تقلید نیز هرگونه حرکت در مقابل سوریه را از آن جهت که به نفع اسراییل تمام میشود حرام اعلام کردند. و این باعث شد تا شیعیان سوریه یا صحنه قیام را ترک نمایند یا به جنگ با مزدوران اسراییل بپردازند. اهل سنت نیز هر چند میانشان اختلاف است اما بعضی در حمایت از بشار سخن گفتند و بعضی بر ضدش.

چرا سوریه اکنون برای امت اسلامی از ویژگی خاصی برخورد است و چرا دشمنان اسلام روی آن حساب دیگری باز کردهاند و علما و مجاهدان و انقلابیون در مقابل آن مواضع متفاوتی میگیرند و  این قدر با دیگر جاها فرق دارد؟

دلیل آن این است که حاکمیت فعلی سوریه، یک خط تدافعی در مقابل اسراییل و از حامیان مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین بوده و هست. دیواری محکم و استوار که توانست بلندیهای جولان را بازپس گیرد و از همان ایام تا کنون اسراییل و آمریکا سعی در به زیر کشیدن علویون و حکومت فعلی سوریه داشتهاند. بر هیچ کس مقاومت سیاسی و ایستادگی سوریه در مقابل فشارهای خارجی در قبال اسراییل پوشیده نیست.

سوریه نه تنها خود سد محکمی در مقابل زیادهخواهیهای غرب و اسراییل بوده، که حامی همه مقاومت اسلامی در منطقه هم بوده است.

نگاهی به فتوای آیتا... مکارم شیرازی و سایر مراجع تقلید در قبال اوضاع سوریه وضع را به خوبی نشان میدهد. شکسته شدن سوریه یعنی به گونهای ضربهای سهمگین و حتی شکسته شدن اقتدار مقاومت اسلامی. در واقع جنگ سوریه را نمیتوان قیام مردمی دانست بلکه جنگ ساختگی جبهه صهیونیزم بینالملل است.

 

 

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 305 تاريخ : جمعه 8 مهر 1390 ساعت: 12:56

مثل آنان مثل کسانی است که در شبی تاریک و بارانی، باران همراه با رعد و برق میآید و آنها از ترس مرگ انگشتانشان  را در گوشهایشان فرو میکنند تا صدای صاعقهها را نشوند. و خداوند بر کافران احاطه دارد. سوره بقره آیه 19

امسال سال، سال ششم است که احمدینژاد بر سکوی سازمان ملل متحد در قلب سرزمین کفر میایستد. و هر سال از سال پیش ترس و لرز بر اندام مستکبرین عالم بیشتر نشسته است.


  مثل آنان مثل کسانی است که در شبی تاریک و بارانی، باران همراه با رعد و برق میآید و آنها از ترس مرگ انگشتانشان  را در گوشهایشان فرو میکنند تا صدای صاعقهها را نشوند. و خداوند بر کافران احاطه دارد. سوره بقره آیه 19

امسال، سال ششم است که احمدینژاد بر سکوی سازمان ملل متحد در قلب سرزمین کفر میایستد. و هر سال از سال پیش ترس و لرز بر اندام مستکبرین عالم بیشتر نشسته است.

هر وقت میبینم احمدینژاد در یک مجمع بینالمللی میایستد و کفار و مشرکین و ملحدین از برابر رگبار سخنانش فرار میکنند به یاد این درس دوران ابتداییام میافتم:

مردی وارد مسجد الحرام شد. دید کسی در گوشهای از مسجد الحرام نشسته است و چیزی میخواند. میرود تا گوش دهد که چه چیزی میگوید. که ابوسفیان جلویش را میگیرد و میگوید این مرد ساحر است و با حرفهایش میان فرزند و پدر. برادر و برادر اختلاف میاندازد. پنبههایی به او میدهد تا در گوشهایش فرو کند تا صدای پیامبر را که دارد آیات وحی الهی را میخواند نشنود. او اما طواف کرد و سپس اندیشید که من عاقل مردی هستم. بهتر است خود سخنان او را بشنوم و تصمیم بگیرم. پس پنبهها را از گوشهایش بیرون آورد.

امسال صحنه جالبی را دیدم. خانمی را در هنگام سخنرانی احمدینژاد دیدم که داشت پیامک میداد. بعد از این که جواب پیامکش آمد با بغل دستیاش فرار کرد.

کسی دیگر با موبایلش حرف میزد و سپس سالن اجلاس را ترک کرد.

و جالب آن که فردای روز سخنرانی احمدینژاد او در صدر خبرهای بینالمللی قرار گرفت.

من به یاد آیات سوره بقره افتادم. به خصوص آیه 19.

آیا شنیدن سخنان یک رئیس جمهور خیلی از آنها وقت میگرفت؟ آنها به خاطر حضور در این اجلاس از حقوق ملت پول دریافت کرده بودند. ولی از شنیدن سخنان احمدینژاد فرار کردند.

این همیشه راهکار کفار و منافقین و مشرکین بوده که وقتی کم میآورند و برای فرار از حق و شنیدن سخن حق پا به فرار میگزارند.

سایت yahooکه در ساعات اولیه احمدینژاد را به عنوان تیتر اول خود انتخاب نموده بود پس از چندی به طور کامل احمدینژاد را از صفحه اصلی خود کنار گذاشت.

بسیاری از سایتها و خبرگزاریهای بین المللی این چنین کردند. این امر بر تمام کسانی که به سایتهایی چون yshoo یا msnیا ... در روز جمعه دسترسی داشتهاند و صفحه اول این سایتها را نگاه کردهاند امری واضح و مبرهن. و این در حالی است که سخنرانی اوباما که از صفحات اولیه آنان برداشته شده بود دوباره جایگزین شد.

و اینها همه یعنی لیبرالیسم. یعنی آزادی بیان.

احمدینژاد شاید در داخل و در بسیاری از موارد و موضوعات دچار لغزشها و اشتباهات فراوانی باشد ولی همین یک نکته برای او کافی است تا غرور یک ملت شود. تا بتازد بر کفار و مشرکین و منافقین و آنان را حداقل برای اندک زمانی از سازمان ملل متحد فراری کند.

و متاسفانه عدهای خودفروخته و بیگانه پرست و بیغیرت و نادان که گوشهاشان را پیوندی ناگسستنی با بی بی سی و سی ان ان و VOA دارد برای فرار رذیلانه آنان سالهاست که تکرار میکنند جفنگیات اجنبیان را. که برای این است که ما بدبختیم و ....

و آنان ندیدند که سران استکبار زودتر از بقیه فرار کردند و سرسپردگان خود را نیز به ترک اجلاسیه فرخواندند. و تنها نمایندگان ملتهای مستقل یا مستضعف بر کرسیهای خود نشسته بودند.

و این یعنی پیروزی جمهوری اسلامی در قلب سرزمین کفر.

 امسال دیگر از ترک اجلاسیه گذشته بود. آنها سعی کردند تا در حین سخنرانی احمدینژاد در پخش آن اخلال کنند که تا حدودی هم موفق به این کار شدند. این نیز لازم به ذکر است که العربیه مدعی شده است مترجمان سازمان ملل حتی از ترجمه سخنان احمدینژاد هم دریغ ورزیدند. و یا شاید همان ترس کفار بود که نکند این سخنان به گوش سایر ملتها برسد و آنان را نیز علیهشان بشوراند و حق خویش را مطالبه کنند.

اما احمدینژاد رفته بود تا فریادهای در گلو مانده ملتها را فریاد بزند که این چه سازمان مللی است که چند تا صهیونیزم برایش تصمیم میگیرند. و این شد که احمدینژاد شورید که چرا ترجمه نمیکنید. الحق که شما وارث همان قیصرید که مردمان را به ظلمش میکشت و فریادهای حق را در گلو خفه میکرد. شما وارثان همانید که میخواستید پیامبر حق را مسیح را آن روح خدا را بر صلیب آویزان کنید و ندانستید که مسیح را خدا به سوی خود برد تا با مهدی امت منجی بشریت فرود آید و وحدانیت خدا را نوید دهد و عدالت را و آزادگی را و نه آن آزادی را که عین فحشاست، بر زمین حاکم سازد.

و چرا فرار کردند وقتی این رئیس جمهور داد سخن داد. وقتی از هلوکاست گفت اول کشورهایی که خود هلوکاست را ساخته بودند و بعدش اسرائیل را ساختند پا بفرار گذاشتند.

احمدینژاد حتی وقتی از حقوق ملتهای اروپایی و پیشرفته و مدعی آزادی بیان و دموکراسی دفاع کرد که آمریکا به چه حقی در آن کشورهای پایگاههای نظامی دارد، عدهای دیگر از همان کشورها سالن اجلاس را ترک کردند تا این را نشان دهند که ما همچنان زیر سلطه استکباری شیطان بزرگیم حتی اگر پیشرفته باشیم، اروپایی باشیم و یا حتی مستقل و استعمارگر ولی زیر پرچم شیطان حکومت میکنیم و از نام خدا و دین خدا و راه خدا و از کلمه حق بیزاریم حتی اگر به نفع ما باشد.

 

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 291 تاريخ : جمعه 8 مهر 1390 ساعت: 12:55

حجه الاسلام خرسند:

ما خیلی کم کاری کردهایم در معرفی شهیدان شهرمان

 من یک جوان. یک جوان از همین مرز و بوم. بیش از ربع قرن از زندگیام میگذرد. همیشه با خود میاندیشیدم شهدا که بودند.

هر سال روزهای ابتدایی سال تحصیلی را در مدارس گرامی میداشتیم به نام و یاد و خاطره دفاع مقدس.

اما در این سالها این همه سخنران میآمد و میرفت و برایمان سخنرانی میکرد. اما هیچ کدامشان از شهدا نگفتند. از شهدایی که هر پنجشنبه عکسشان را بر قابهای رنگ و وارنگ بهشت زهرا و سید محمد میدیدیم.


 

حجه الاسلام خرسند:

ما خیلی کم کاری کردهایم

در معرفی شهیدان شهرمان

 

من یک جوان. یک جوان از همین مرز و بوم. بیش از ربع قرن از زندگیام میگذرد. همیشه با خود میاندیشیدم شهدا که بودند.

هر سال روزهای ابتدایی سال تحصیلی را در مدارس گرامی میداشتیم به نام و یاد و خاطره دفاع مقدس.

اما در این سالها این همه سخنران میآمد و میرفت و برایمان سخنرانی میکرد. اما هیچ کدامشان از شهدا نگفتند. از شهدایی که هر پنجشنبه عکسشان را بر قابهای رنگ و وارنگ بهشت زهرا و سید محمد میدیدیم.

بزرگتر که شدیم بعضی معلمها که باقی مانده جنگ بودند مثل حاج اصغر شجاعی برای نرم شدن کلاس و شوخی و خنده تکهای از مسخره بازیهاشان را میگفت و ما میخندیدیم و او بر لبش خنده تلخی    مینشست. نام یاران سفر کردهاش را هرگز بر زبان نمیآورد.

و بزرگتر شدیم. تنها میشنیدیم که عدهای جنگ ندیده، که از بوی باروت هم فرار میکردند حالا شدهاند قهرمانهای جنگ و از جبهه و جنگ میگویند. و نمیدانستند که در جبهههای ما قهرمانی وجود نداشت همه پهلوانی بود.

در طی این سالها از هیچ سخنرانی چه جنگ دیده و چه جنگ ندیده، ندیده بودم که از شهدا بگوید و شهدای شهرمان را و ولایتمان را معرفی کند.

چند روز پیش بالاخره امام جمعه، حجهالاسلام محمد خرسند، در شورای اداری شهرستان کازرون که در سالن دانشگاه سلمان فارسی که همان روز افتتاح شده بود لب به سخن گشود. چیزی که انشاءا... ادامه یابد.

این یادکردی را که امام جمعه کازرون خیلی کم و کوچک امابه معرفی چندین تن از شهدا پرداخت را در این سطور مینگاریم تا دیگر رزمندگان دفاع مقدس این شهر برای آشنایی نسل جوان با چهرههای شاخص شهدای این جنگ حتی اگر شده به همین کوچکی بپردازند.

»اینها شهید شدند تا راه و رسم مبارزه با فتنه را به جهان یاد بدهند. و شهیدان ما این گونه بودند.

شهید ملکزاده: یادم هست شهید ملکزاده را. برادرش شهید شده بود و سپاه حاضر به اعزام او نبود. در جعبه بغل اتوبوس پنهان شد و رفت جبهه شهید شد.

شهید احمد رضوانی: ما از احمد رضوانی، حتی از خوابش هم درس میگرفتیم. که خوابش هم خدایی بود.

شهید محمدجواد کارگریان: شهید کارگران وقتی میگفت »فاطمه« میسوخت. 10 روز 10 روز خانه نمیرفت. کارمند بنیاد شهید بود و همه وجود خود را وقف خانوادههای شهدا کرده بود. چیزی که کمتر دیدهایم.

شهید محسن خسروی: محسن خسروی در شب عملیات والفجر 8 زخمی شد. بردندش عقب. فردا صبح ما او را در خط دیدیم. هنوز پانسمانهایش را داشت. گفتم: شما زخمی شدهاید و بایستی استراحت میکردید. گفت: استراحت مال آن دنیاست. در همان عملیات یا عملیات بعد از آن بود که شهید شد و به استراحت ابدی رسید.

شهید ایزدپناه: شهید ایزدپناه 13 یا 14 سال داشت. آن موقع من نوجوانی بودم 15 یا 16 ساله. یادم هست وقتی کنار تفنگ ژ-3      میایستاد، قامتش از تفنگ ژ-3 کوتاهتر بود. یک بار به او گفتم: تو چرا آمدی جبهه؟ گفت: مگر خون من از علیاکبر و قاسم امام حسین رنگینتر است.

باید گفت ما خیلی کم کاری کردهایم در معرفی شهیدان شهرمان برای نسل جوان.

اینها نمونههایی بودند از آن بچهها. ما سرداران شهید بزرگی داریم. حتی در بین شهدای دیگر کسانی که بسیار بزرگند ولی گمنام.«

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 320 تاريخ : جمعه 8 مهر 1390 ساعت: 12:54

خبرنامه